سلام عزیز دلم. دیروز ده ماهگیت تموم شد و وارد یازدهمین ماه زندگیت شدی.چقدر این ده ماه با بودن تو شیرین گذشت و باعث شدی غم هایی که توی این مدت داشتیم رو از یاد ببریم.خدا تو رو برای ما نگه داره. عزیزم این چند روزه اتفاق خاصی نیفتاد غیر از این که کلاسای بابا محسن مجدد شروع شد و رفت شمال ما هم اومدیم خونه ی مامان راضی.مثل ترم پیش شنبه تا دوشنبه کلاس داره. اتفاقات گفتنی برای امروز بود که از صبح رفتیم خونه ی مامان رباب و اونجا شما با نازنین زهرا حسابی بازی کردی.با هر چیزی که فکرشو بکنی از در قابلمه گرفته تا در اتاق. اینم چندتا عکس از شما دوتا وروجک: واما در ادامه: امروز بالاخره رفتیم خونه ی عمه فخری...