بازگشت از شمال
سلام عشقم. بالاخره یکشنبه ظهر از شمال راه افتادیم به سمت تهران.منو بابا به شدت از لحاظ کمر داغونیم.البته بابا محسن میگه کتفش بیشتر از کمرش درد میکنه و وقتی شما رو بغل میکنه خیلی اذیت میشه.شما جیگر طلا هم که آروم تو بغل وای نمیستی مدام در حال چرخش از راست به چپ و از چپ به راستی برای همینکسی که بغلت میکنه خیلی تحت فشار قرار میگیره.بگذریم از این مطلب و بریم سر اصل مطلب: قبل از راه افتادن بابا محسن رفت درمانگاه و دوتا آمپول پیروکسکام زد تا یه مقدار از دردش کم بشه و وقتی برگشت من خواستم تا یه مقدار کمرش رو با اتو گرم کنم تا بهتر بشه برای همین از ترس شما و محیا جونی رفتیم توی اتاق و در رو بستیم.از اولی که رفتیم توی اتاق شما و محیا جونی پشت در ...
نویسنده :
مامان عليرضا
19:54