علیرضا در یکسالی که گذشت!
سلام قند عسلم.الان که دارم برات این پست رو میذارم به شدت سرما خوردی و از روز سه شنبه تا حالا 600 گرم وزنت کم شده.دیروز با بابا محسن بردیمت پیش دکتر نجیبی و گفت یه سرما خوردگی جزیی داری ولی برات دارو نوشت گفت احتمال داره شروعش باشه و حالت بدتر بشه که همین طوری هم شد.منم کلی نگرانم چون واکسنتم هنوز نزدیم و دکتر گفته باید تا یکشنبه ی هفته ی بعد صبر کنیم.اگه کوتاهی کردم پست برات نذاشتم علتش اینه که خیلی حالت بده.الانم واقعا دل و دماغش رو ندارم ولی برای اینکه سرم گرم بشه و فکر و خیاله الکی نکن خودمو با وبلاگت مشغول کردم.
اما مطالب مربوط به این پست که میخوام کارها و پیشرفت هات رو در این یکسال بگم.
اول سیر تکاملت در این یکسال:
لحظاتی بعد از تولد:
یک ماهگی.انجا داشتیم میبردیمت برای ختنه کردن:
دو ماهگی.داشتیم میرفتیم خونه ی بابا شعبون:
سه ماهگی.اولین مسافرتت بود که شمال رفته بودیم:
چهار ماهگی:از حموم اومده بودی ابروهات و بینیت قرمزن
پنج ماهگی:
شش ماهگی:
هفت ماهگی:
هشت ماهگی:
نه ماهگی:
ده ماهگی:
یازده ماهگی:
دوازده ماهگی:
بعد از عکسا نوبت به توانایی هایی که در این یک سال کسب کردی میرسه:
اگه بخوام از اولش بگم تکراری زیاد میشه(توی پستات داری)اما در کل و یه جمع بندی باید بگم که با 4 تا دندون(دوتا بالا و دوتا پایین)به تنهایی راه رفتن تا قبل از تولد و نانای کردن حتی با آهنگ غمگین+بشکن زدن البته بدون صدا+لپامونو میگیری و دستت رو تکون میدی(گوگولیمون میکنی)بوس میکنی و موقع بیرون رفتن به شدت بای بای میکنی که مبادا کسی روش بشه تورو بگیره که بیرون نری+لی لی حوضک بلدی و عاشق قسمت منه منه کله گنده ای+از اعضای بدنت دست و پا و چشم و بینی رو بلدی ولی هر وقت دوست داشته باشی عکس العمل نشون میدی+افراد نزدیکت رو کاملا میشناسی و وقتی میگیم مثلا دستت رو بده به خاله میدی+تا حالا شنیده بودم که میگفتم بچم از دیوار راست بالا میره ولی هیچوقت ندیده بودم تا اینکه دیدم شما یه دستت رو میذاری روی زمین و یه دستتم میذاری روی در و از دیوار پشتت به صورت پشت و رو بالا میری(یعنی الان منم میتونم بگم بچم از دیوار راست بالا میره)
وارد سال دوم زندگیت شدی.
اما لغات نامه ی علیرضا خان تا شب قبل از تولد:
ماما و بابا رو راحت میگی.
ninne:به نی نی ها و عروسک ها با اشاره میگی.
hinne:اشاره به دور.
inne:اشاره به نزدیک.
mama ma ma:در زمان گرسنگی.
chiiish:چشم.
به به:خوراکی های مورد علاقت.
گیخخ:چیزایی که دوست نداری.
چیسس:(یه چیزی بین ج و چ تلفظ میکنی)فقط اشیا داغ اونم به شرطی که قبلا بهشون دست زده باشی و دستت سوخته باشه.
sa:سلام در اول صبح و فقط به اولین نفری که ببینی.
جیجل و هتتل:جیگر و هیکل.
bao:ترکیب الو و بله (گوشیتو میذاری دم گوشت و میگی)
ba:بله.
chiya:چیه.
ایچ چیه:این چیه.
ahbba:اکبر(با صدای اذان یاد گرفتی ولی چند روزه پیش بابا محسن داشت با تلفن صحبت میکرد تا گفت اکبر گفته بلافاصله شما هم تکرار کردی طوری که نفر پشت خط کاملا فهمیده بود چی گفتی.بماند که حرفشون یادشون رفت و بحث کشیده شد سمت شما)
اینم لغاتت بود که تا قبل از یکسالگی یاد گرفتی.
داری بیدار میشی باید تمومش کنم.فقط میگم از داشتنت کلی خوشحالم.