عليرضاعليرضا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

عليرضا دنياي مامان وباباش

علیرضا در آرایشگاه

1393/2/30 1:43
نویسنده : مامان عليرضا
892 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگم.

امروز بعد از ظهر با مامان راضی بردیمت بیرون تا هم من بعد از مدت ها برای خودم خرید کنم هم شما یه هوایی بخوری.توی راه که داشتیم میرفتیم چشمم خورد به یه آرایشگاه مردونه4.gif که توش ماشین شارژی داشت.مدتها بود که تو فکر این بودم که ببرمت و موهات رو کوتاه کنم.خونه چند بار تلاش کرده بودیم و هر بار نصفه نیمه ولش کرده بودیم.با آرایشگرش که صحبت کردم و موهات رو دید گفت میتونه کوتاهش کنه.رفتیم و من یه دوری توی مغازه ها زدم و موقع برگشت پشیمون شده بودم که ببرمت حتی از کنارش رد هم شدیم ولی دوباره برگشتیم و تصمیمم رو عملی کردم.

توی ماشین نشوندیمت و خیلی سریع شروع کردی به چرخوندن فرمون و کلی هم ذوق کردی.تا اینکه برات پیشبند بستن و شروع کردی به تقلا کردن که درش بیاری.وقتی دیدی بی فایدست دوباره شروع کردی به بازی.آقای آرایشگر هم برای شما آهنگ های ماشین رو زد و با یه صبر عجیبی موهات رو کوتاه کرد.کلی هم وسطش باهات بازی کرد و طفلکی کلی برات ادا در آورد تا بخندی.نزدیک نیم ساعت طول کشید بس که وول میخوردی ماشاا... .یه جاهایی که میرسید یه بغضی میکردی و گریه میکردی دوباره یه خورده وقت که میگذشت آروم میشدی و به کارش ادامه میداد.طفلکی وقتی دید داری گریه میکنی یکی دیگه از دوستاش رو هم صدا زد و اون سشوار رو روشن میکرد و به سمت خودش میگرفت و ادا در میاورد تا اون یکی موهات رو کوتاه کنه.سرت رو درد نیارم عزیزم تا موهای شما کوتاه بشه کله ی اون دوتا رو کچل کردی.بیچاره رو پیشونیش کلی دونه ی عرق بود(عین این دکترای جراح)

تشریف بیار ادامه ی مطلب خودت رو ببین:

این عکسارو قبل از اینکه ببرمت بیرون ازت گرفتم داشتی با یه دستمال گاز رو تمیز میکردی.انقدر ناز این کارو کردی که کلی بوست کردم.از بس این چند وقته دستمال دستم بوده انگاری شما هم یاد گرفتی

انگار زمینم کثیف بوده

کابینتم لک شده

قربون پسر تمیزمتشویق

واما شما در آرایشگاه در پوزیشن های مختلف به همراه آقای آرایشگر مهربون

اینم شما گل پسر بعد از خاتمه ی اولین اصلاح در آرایشگاه

آخر سر هم برای دلبری بیش از حد کلی سخنرانی فرمودی و برای تشکر از زحمات آقای مهربون آرایشگر تا بهت گفت علیرضا بیا بغلم رفتی بغلش تا یه وقت احساس نکنه که برات یه غریبه بودهخندونکو ناراحت بشه

پسندها (18)

نظرات (19)

مریم مامان آیدین
30 اردیبهشت 93 2:38
عسلــــــــــــــــــــــــم قربونت برم که انقدر تمیزی خاله مبارکت باشه خوشگلم چه آقا شدی الهام جون این آرایشگاه کجاست آخه منم با آیدین مشکل دارم پیشبند نمیبندم تو بغل خودم هم موهاشو کوناه میکنن ولی بازم میخواد فرار کنه ولی عاشق ماشینه شاید اونجا آروم بشینه
مامان عليرضا
پاسخ
ممنون خاله جون که انقدر منو دوست دارید و بهم محبت میکنید. عزیزم نزدیک خونه ی مامانم توی خیابان مرتضوی هست.یه آرایشگاه هم نزدیک خونه ی خودمون سمت بلوار فردوس به نام مرد خاص بود که اونم ماشین داشت.نمیدونم به شما نزدیک هستند یا نه؟اگه خواستید بگید آدرس کاملش رو براتون بفرستم.
مامان دانیال-ویانا
30 اردیبهشت 93 8:30
هوووووووووووووورا به به مبارکه عزیزم پسرمون ماه بود ماه ترم شد هزار ماشالا بهت عروسک تپلیه خالهدست آرایشگر مهربون هم درد نکنه علیرضا جونم و مامانش دوستتون دارم خیییییییییلی زیاد
مامان عليرضا
پاسخ
ممنونم خاله جون. بله این آقای آرایشگر به شدت مهربون بود و به شدت بیشتر صبور. ما هم شما رو خیلی دوست داریم
الهام مامان علیرضا
30 اردیبهشت 93 9:57
آفرین به علیرضا جون که اینقدر آروم نشسته اتفاقا الان دارم این عکس ها رو به علیرضا نشون میدم و براش توضیح میدم که ببین نی نی گریه نمی کنه آقای آرایشگر موهاشو کوتاه می کنه علیرضا هم به جای گوش دادن به حرف من فقط ماشین و نشون میده
مامان عليرضا
پاسخ
ممنون خاله جون.ولی این فقط و فقط بخشی از نیم ساعت اصلاح ماست. عزیزم.علیرضا هم فقط برق ماشین چشماشو گرفت و گول خورد
سحر مامان یسنا
30 اردیبهشت 93 13:12
ای جان دلم خاله جونی مبارک باشه چه ناز شدی
مامان عليرضا
پاسخ
ممنونم خاله جون.لطف دارید
میترا(مامان مهران)
30 اردیبهشت 93 13:19
انشاالله ارایشگاه دومادیش .خاله قربونش بره چه فرمون را محکم گرفته خصوصی
مامان عليرضا
پاسخ
ممنونم عزیزم انقدر فرمون رو محکم تکون میداد گفتم الانه که از جا درش بیاره ممنونم.ولی من همین رمز رو وارد میکنم و نمیتونم بیام بخونم
مامان شیرین خانم
30 اردیبهشت 93 15:11
ماشاله چه خوشگل شده وااااااای خوش به حال مامانت دیگه غمی نداره پسر به این تمیزی داره
مامان عليرضا
پاسخ
ممنونم خاله جون
مریم مامان آیدین
30 اردیبهشت 93 16:42
ممنون دوست گلم ما شمال تهرانیم ولی الان سرچ کردم تیراژه هم داره شاید هم برای خرید هم این کار فوق مهم اونجا بریم به هر حال ممنون که بهم ایده دادی تا شاید اینجوری مشکلم حل بشه
مامان عليرضا
پاسخ
اتفاقا تیراژه خیلی از مغازه های لباس بچش off خورده حتما برو.هم فاله هم تماشا خواهش میکنم ایشالا که حل میشه و گل پسری هم با شما کنار میاد.
سحرمامی آرتین
31 اردیبهشت 93 11:44
علیرضا باآرتین من دوست میشی؟
مامان عليرضا
پاسخ
بله که دوست میشم.آرتین رو با افتخار لینک کردم و از امروز یکی از دوستامه
مامان عرفان
31 اردیبهشت 93 16:53
سلام خاله جوي. كم مونده ها تولدت . ما رو بي خبر نزاري ها
مامان عليرضا
پاسخ
سلام خاله حون.ممنون که به ما سر زدید.ما لینکتون کردیم تا حتما بهتون خبر بدیم.
مامان روشنا
1 خرداد 93 12:56
سلام به تو نازنین فرشته ی رو زمین چه گل پسری هستی شما.ماشاالله ناز بودی نازتر شدی.چقدر خوبه به ماشین اینقدر علاقه داره.
مامان عليرضا
پاسخ
سلام خاله جون مرسی از تعریفاتونما به شدت به ماشین علاقه داریم و در همه جا این مهم رو نشون میدیم
مامان علیرضا
2 خرداد 93 12:16
ای جووووووووونـــــــــــــــــــــــم چه ناز شده این پسر طلا!مبارکت باشه عزیزدلــــــــــــــــم
مامان عليرضا
پاسخ
ممنونم.سلامت باشید.با افتخار لینک شدید.
مامان عرفان
2 خرداد 93 13:56
عزيزم مباركه ارايشگاه رفتت. انشالله اصلاح عروسي. عزيزم منم شما رو لينك كردم. ممنونم كه بهم سر زديد.
مامان عليرضا
پاسخ
سلامت باشید. خواهش میکنم.امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم.
مهتاب lمامان اریا
2 خرداد 93 22:11
هوراااااااااااااااااااااااا لییییییییییییییی لیییییییییییییییی لییییییییییییییییییییی مبارک افرین به گل پسرمون علیرضا جونم که اروم نشسته داره موهاشو اقای ارایشگر کوتاه میکنه ایشالله دامادیش الی جونم
مامان عليرضا
پاسخ
نه اینکه فکر کنید گریه هم کردا نه!بچم همش ساکت بود سلامت باشی مهتاب جونم.ایشالا دامادی آریا جونم.ببوسش جیگر منو.
ابجی سجا
3 خرداد 93 15:42
الهي عزيزم
ابجی سجا
3 خرداد 93 15:42
هرکس دوست دارد خداوند در هنگام سختی ها و گرفتاریها دعای او را اجابت کند ، در هنگام آسایش بسیار دعا کند"
الهه
3 خرداد 93 22:13
دلم برات یه ذره شده.عکساتو که میبینم حسرت میخورم. راستی الهام خانوم علیرضا و آب بازی چیه که براش رمز گذاشتی؟
مامان عليرضا
پاسخ
دل ما هم برات تنگ شده الهه جون.ایشالا همدیگرو بعد از امتحانات میبینیم. رمز رو هم برای غزاله فرستادم عزیزم.
الهه مامان مبین
5 خرداد 93 16:04
مبارکت باشه خوشگل با نمک مننننننننننننننننننننننننننننن
مامان عليرضا
پاسخ
مرسی خاله جون
انسیه
7 خرداد 93 13:22
ای جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانم بووووووووووووووووووووووووووووووووس چه آقای مهربونی و چه مشتری کوچولوی خوبی
مامان عليرضا
پاسخ
مرسی خاله جونی که منو انقدر دوست داریمامانم میگه محمد پارسا رو هم یه عالمه ببوسید
مامان مینای آرتین
8 خرداد 93 16:09
ای جانم علیرضای تمیز...1000ماشالله
مامان عليرضا
پاسخ
علیرضای به شدت تمیزممنونم عزیزم