عليرضاعليرضا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

عليرضا دنياي مامان وباباش

علیرضا وامروزش

1392/10/29 23:19
نویسنده : مامان عليرضا
343 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.خوبی مامان جونم؟عیدت مبارک گل پسرم.

چی بگم از امروز و کارهای شما؟اول از دیشب بگم که ساعت ٣ از خواب بیدار شدی و تا ٦ نخوابیدی.بعد هم که خوابیدی ساعت ٩ بیدار شدی.منم تا دیدم مامان راضی اومد دادمت بهش وخوابیدم تا ساعت ١٠ انقدر حال دادکه نگو.البته بگما با کوچیکترین صدات از خواب می پریدم ولی همین که ١٠ بعد از مدت ها خوابیدما کلی خستگیم در رفت.

امروز نو عید بابا شعبون بود(اولین عید بعد از فوت هر کس رو میگن نو عید_بعضی ها هم اولین عید بعد از چهلم متوفی را نوعید میدونن.رسم بابا شعبون اینا همون اولی بود)از صبح قرار بود با مامان راضی وبابا حبیب بریم که بابا حبیب ماشینش خراب شد و تا ساعت ٥ درگیر درست کردن ماشین بود بعد از درست کردن حاضر شدیم ورفتیم خونشون.همه با دیدنت کلی خوشحال شدن و روحیشون تغییر کرد وشروع کردن باهات بازی کردن.محیا جونی هم اونجا بود ووروجک میخواست بغلت کنه و هی دستش رو میاورد جلو و باز وبسته میکرد یعنی بیا بغلم.تو هم که میخواستی بگیریش.سرما خورده بود و نمیخواستم خیلی نزدیکش باشی وگرنه خیلی کارای بامزه میکردید.به خاطرت کلی یواش یواش راه میومد تا برسه بهت.یه ساعتی اونجا بودیم وبعد برگشتیم خونه.

امروز زیره ی روروئکت رو هم برداشتم تا دیگه باهاش راه بری.اولش خیلی خودت رو لوس کردی و میخواستی بغل بشی.(عکساتو برات گذاشتم)ولی بعد که دیدی میتونی باهاش حرکت کنی و خودت رو به چیزای مختلف برسونی ذوق کردی.البته همش دنده عقب میریniniweblog.comقهقههولی خب همینم خوبه راضیم.الان طبق گفته های دکترا وقت روروئک سواری شماست.niniweblog.com

انشاا... به همین زودیا راه رفتن  ودویدن شما گل پسری.niniweblog.com

 

راستی انواع پوره ها رو به غذاهات اضافه کردم به اضافه زرده تخم مرغ که اصلا دوستش نداری ولی خیلی برات خوبه مامانی لطفا بخورش باشه مامانی.

اینم اتفاقات امروز شما بود.تا دفعه بعدی کلی بوس.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)