عليرضاعليرضا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه سن داره
ازدواج مامان و باباازدواج مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

عليرضا دنياي مامان وباباش

علیرضا در مشهد روز آخر

1393/1/18 2:30
نویسنده : مامان عليرضا
294 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم این پست رو باید چند روز پیش برات میذاشتم ولی ترافیکم تموم شده بود و تازه تونستم خودم رو مجدد به این تکنولوژی برسونم.

یکشنبه صبح من از خواب بیدار شدم و شما رو به مامان راضی سپردم و غسل زیارت نمودم و خودم رو به حرم رسوندم تا یه دل سیر زیارت کنم.نماز رو که خوندم زیارت نامم رو برداشتم و وارد صحن انقلاب شدم و همونجا تو حیاط خودمو غرق در فضا کردم و بعد از اینکه حسابی فاز مثبت گرفتم وارد حرم شدم و کلی حال نمودم و تمام دوستان رو یاد نمودم.

ساعت 2 بود که برگشتم هتل و دیدم شما انگاری به شدت به اینجانب التماس دعا داشتی و دمار از روزگار همگی در آورده بودی.خلاصه که شیر خوردی و خوابیدی.

بعد از ظهر هم منو شما در هتل موندیم و بقیه رفتن زیارت.ساعت 10:30 شب هم بود که راه افتادیم به سمت تهران فردا صبح ساعت 10 تهران بودیم.صبحانه رو خونه ی مامانبزرگ خوردیم و راهی خونمون شدیم تا خونه رو برای آماده سازی مهمان ها فراهم کنیم.

به منزل که رسیدیم شما و بابا خوابیدید و من هم مشغول بازسازی خونه به شکل قبل از سفر شدم.

اینم عکس شما که در آخرین روز از سفر به مشهد از آتلیه گرفتیم:

 1

تا مطلب بعدی خداحافظ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مهتاب
18 فروردین 93 8:01
ای جونم قربون اون دستای تپلیش بشم من خوش خنده من
مامان عليرضا
پاسخ
مرسی مهتاب جونم
مریم مامان آیدین
20 فروردین 93 17:47
چه شیرین میخندی شکلاتم امام رضا نگهدارت باشه کوچولو
مامان عليرضا
پاسخ
ممنون خاله جون. انشاا...که نگه داره همه ی بچه ها باشن.
الهام مامان علیرضا
26 فروردین 93 11:08
فدای علیرضا جون با این ژست های هنری و قشنگش
مامان عليرضا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون مهربون.